کتاب چشمهای بی حیا اثری از خانم رویا سیناپور رمان نویس خوب کشورمان است. دستی به صورتی که در تمام ایام به تیغ التماس می نمود تا دوست و دشمن دانه های زود به رنگ سفید را نبینند کشید و دیدی یواشکی بر داماد جوانم که در حقیقت پسر خواهرم بود انداختم و بعد پیشانی نازگل را بوسه زدم. و اشکم از چشمان سرازیر شد.اشکی که شاید بزرگیش به اندازه ی یک مروارید بود را از گوشه بینی خود پاک کردم و گفتم همین امشب در این لباس سفید که لباس بختت می باشد همانند فرشته شده ای که قول و پیمانی را بر پرهای خود می کشانی. بعد از ته دل آهی کشیدم که زیادتر به نفس عمیق شباهت داشت و گفتم خوب گوش فرا ده نازگل من .خوب خواهی دانست که کوره راهی از جاده عشق به من و غروب زندگی ام اجازه نمیدهد تا در اینطور موقعیتی و این لحظه زیبا در سره سفره عقد تو و امید نشینم. میدانم که فهمیده ای برای چه امشب مادرت در کنار ما نیست.او شروع به گریه کرد.گریه نکن نازگل من میدانی که پدرت وظایفی دارد و امشب راز دلش را واسه ی تو آشکار می کند.امید هم با تو بزرگ شده و پا به پای تو سختی ها و کمبودها را در سرگذشت خود تحمل نموده و هم مثل تو محتاج مادر بوده است.برای دانلود کتاب به ادامه مراجعه نمایید و برای کتاب چشمهای بی حیا تماس بگیرید.
صفحه گرام
کتاب آشپزی
کتاب ادبیات
کتاب حقوقی
همین الان داستان رو تموم کردم. اونم بعد از یک ماه! به نظرم میتونست خیلی روان تر و خوش ریتم تر باشه قلم نویسنده برای یه رمان زیادی شاعرانه بود و صادقانه بگم تمام متن های ادبی داخل داستان رو میزدم جلو و نمیخوندم. اما کشش مناسبی داشت و مخاطب رو جذب میکرد ولی باز هم به اواخر داستان که نزدیک میشد یک دفعه پشت هم اتفاقا میفتاد و به نظر میرسید که نویسنده دیگه خسته شده و میخواد سریعتر تمومش کنه. در نهایت وقتی دیدم کتاب چاپ پنجمش هست خیلی تعجب کردم چون واقعا میتونست خیلی روان تر از این نوشته بشه.