هدیه

در یکی از روزهای خدا پسري وجود داشت که حرفها و پند های پيرمرد دانا و خردمندي گوش می داد و آنها در زندگی خود انجام می داد، و به اين صورت بود که درمورد هديه مطالب بسیار زیادی یاد گرفته بوده است. . پسر و پیر مرد دانا تقریبا حدود یک سال بود که با همدیگر آشنا شده بودند. و از صحبت کردن با یکدیگر بسیار لذت می بردنند. روزی پیر مرد به پسر گفت که می خواهم برایت داستانی تعریف کنم که تنها هديه اسم دارد ، برای آنکه بین تمام چیزهایی که میگیری این ارزش بسیاری دارد ، . پسر سوال کرد که برای چه قدر و قيمتش انقدر زياد است. پيرمرد جواب داد که چون اگر اين هديه را قبول کنب سعادتمندتر خواهي زندگی کرد و بهتر خواهی توانست هركاري را كه دوست داری انجام دهي . کتاب هدیه توسط نشر آوين با تعداد نود و دو صفحه به چاپ رسیده است.و در زبان فارسی و اندازه رقعی وجود دارد. که در سال هزار و سیصد هشتاد و هفت منتشر شده است