فریاد

کتاب فریاد اثر میکل آنجلو آنتویونی ترجمه یدالله آقا عباسی

در دوران آغاز پاييز و مكان شهر صنعتي كوچكي در سواحل«پو» است. «آلدو» تعميركاري است كه در يك كارخانه تصفيه شكر كار مي كند. او هشت سال است كه با«ايرما» زندگي مي كند. ايرما زني است كه شوهرش قبل از آشنايي او با آلدو، به استراليا مهاجرت كرده و ديگر از او خبري نشده است. آن ها دختري دارند به اسم«روزيتا» كه دخترك حساسي است و حدود هفت سال دارد. تنها آرزوي آلدو اين است كه با ايرما ازدواج كند تا در انظار مردم روابطشان قانوني باشد. اما به دليل تاهل ايرما، چنين كاري عملي نيست.