گنجینه معنوی مولانا

اين صحبت و حرف آبي ست از درياي بي پايان عشق تا دنیا را آب بخشد جسم ها را جان كند درآدمي ، عشقي و دردي و خارخاري و تقاضايي هست كه اگر صدهزار عالم ملك او شود نياسايد و آرام نيابد . اين خلق به تفضيل درهرپيشه و صنعتي و مذهبي و تحصيل نجوم و طب و غيرذالك ، جهد مي كنند و هيچ آرام نمي گيرند زيرا آنچه مقصود است به دست نيامده است آخرمعشوق را دلارام مي گويند يعني كه دل به وي آرام گيرد پس به غير چون آرام و قرار گيرد ؟