زندگی بدون ترس و رفتار اضطرابی
زندگی بدون ترس و رفتار اضطرابی نوشته هانس لوکرت – اینگه لوکرت
ارسال سریع
با پست پیشتاز
پشتیبانی ۲۴ ساعته
و ۷ روز هفته
تضمین کیفیت
و تضمین اصالت
رضایت مشتریان
افتخار ماست
قیمت محصول
100,000 تومان
کتاب زندگی بدون ترس و رفتار اضطرابی اثر هانس لوکرت – اینگه لوکرت ترجمه علی تحصیلی
مهار کردن ترس و اضطراب اجتماعي در وجود انسان بر اساس رويكرد شناختي – رفتاري ارائه ي روش هايي براي مهار اختلالات اضطرابي ٬ همچون ترس هاي گوناگون ٬ وسواس ٬ افسردگي و فرسودگي شغلي اضطراب همچون دیگر احساسهای ما از نگاه هانس و اینگه بهواسطه افکار و تصورات پیشایند که غالبا ملتفت حضور آن در ذهن خود نمیشویم، ایجاد میشود که دارای جنبه مثبت و منفی است. اضطرابها ما را از خطرات فرضی یا واقعی آگاه میسازند، قوای ما را چنان تجهیز میکنند تا برای مواجهه با موقعیت آماده و سپس بر آن چیره شویم یا برعکس بتوانیم از موقعیت کنار بکشیم، از مهلکه بگریزیم و خود را به جای امن برسانیم. آنها با مثالی نوستالژیک ترس ما از ارواح را در کودکی یادآور میشوند و تصریح میکنند که چنین «ارواحی» حتی بسیاری از افراد بزرگسال را نیز به ستوه میآورند چون چنین ارواحی مانع از آن میشوند که افراد به کوهها و ارتفاعات صعود کنند، به رستوران، سوپرمارکت یا به یک مراسم پا بگذارند، به جشن و میهمانی بروند، از وسیله نقلیه عمومی و آسانسور استفاده کنند یا حتی پا را از خانه بیرون بگذارند و به خیابان بروند و در صورت لزوم در بعضی موقعیتها نه بگویند یا خواستها و توقعات برحق خود را ابراز کنند. به این دلیل که این افراد خود را در هرجا با ارواح شرور، ترسها و اضطرابهای دوران کودکیشان مواجه میبینند، هنوز هم خیال و واقعیت را با هم عوض میگیرند. ولی چگونه باید از اضطراب رها شد؟ در کتاب هانس و لوکرت میخوانیم که انسان مضطرب به جای اینکه بر مساله متمرکز شود (توجه معطوف به مساله)، توجهاش را به خود معطوف میسازد (توجه معطوف به خود). پس باید رفت سراغ اضطراب. اضطرابهایی که علت خاصی ندارند، میتوان از دو طریق تضعیف کرد و رفتهرفته از بین برد: از راه دگرگونی افکار، تصورات، تلقیها و باورها و ارزیابیهایمان و همچنین از طریق مواجهه با محرکهای اضطرابزا، یعنی از راه جستوجوی تعمدی موقعیتهایی که تاکنون به عنوان موقعیتهای اضطرابزا تلقی میشدند. وقتی ما چنین موقعیتهایی را به رغم اضطراب که تجربه میکنیم، تاب بیاوریم، بهزودی بر اضطراب خود غلبه خواهیم کرد. و خب از آنجا که علت اضطراب غالبا به تلقیها و اشتباهات فکری و تصوری دیرپا برمیگردد، بهطوری که بر اثر آن احتمالا رفتار اجتنابی و کنارهگیری به عادت بدل شده و در تجارب و برداشت احساسی ما تحکیم شده است، به نوبه خود، هنگام ترک عادات ذهنی و رویآوری به افکار جدید و تمرین جهت کسب رفتارهای نوین، نیز دچار نگرانی و اضطراب میشویم. به همین جهت باید با پشتکار در جلسات درمانی شرکت کرد و با تمرین تنآرامی، تمرینات احساس و ادراک، مراقبه، تمرین ذهنی و کنترل افکار روزانه و آموزش و تمرین مهارتهای اجتماعی بهسوی بهبود رفت زیرا جهتگیری ذهنی و رفتاری نوین مستلزم جسارت و توانایی مداومت و استمرار در تمرین و فعالیتهاست، حتی اگر طی این فرآیند احساسات ناخوشایند بروز و بر سر راه جدیدمان مانع ایجاد کنند. در فصل مداوای اضطرابها تمامی روشهای درمانی با تشریح مثالهای کافی در محیط خانواده و جامعه برای خوددرمانی توضیح داده شده است. از دیگر فرازهای جالب توجه کتاب موضوع حقوق دهگانه روانی انسان است. شناخت «حقوق دهگانه روانی انسان» از دیدگاه هانس و اینگه به هر فرد کمک میکند بهتر در جهت سلامت روانی خود بکوشد. حقوق دهگانه روانی انسان عبارت از این است که فرد از احساسهای شخصی برخوردار باشد و آن را نشان دهد، نظرات، تصورات و باورهای خاص خود را داشته باشد، از خواستها و نیازهای خاص خود برخوردار باشد و آنها را ابراز کند، درباره چیزی بتواند نه بگوید و مخالفت خود را ابراز کند، خواستهای برحق خود را مطرح کند، انتقاد برحقی را ابراز کند؛ اشتباه کند و اجازه خطاکردن به خود بدهد، تصمیماتی را اتخاذ کند، از دانش و تجارب شخصی برخوردار باشد و سوالهای خود را به صراحت مطرح کند (مثلا وقتی میخواهیم چیزی را بدانیم یا آنکه چیزی را نفهمیدهایم و میخواهیم دوباره سوال کنیم). و این احترام قائل شدن برای خود و پذیرفتن خود، معنایی جز این ندارد که انسان به دفاع از حقوق روانی خود برخیزد و روی این وجوه شخصیتی خود تاکید ورزد. از این منظر سلامتی روانی و جسمانی کیفیتی حاضر و آماده نیست که از قبل وجود داشته است، بلکه راندمانی است که در نتیجه تلاش و فعالیت حاصل میشود و البته چنانچه ما خودمان را قبول داشته باشیم، آن وقت میتوانیم دیگران را هم پذیرا باشیم و محترم شماریم (تاثیر متقابل) یعنی اینکه آن وقت حقوق دیگران را نیز محترم خواهیم شمرد. این پیششرط مهمی برای یک ارتباط سازنده است. در آسیبشناسی این نگاه هانس و اینگه تصریح میکنند که درست است که منشاء بسیاری از اضطرابها و ترسهای ما به رویدادهای دوران اولیه کودکی برمیگردد، اما «چرا امروز و اکنون چنین رفتاری از ما سر میزند». درواقع، برای علت رفتار فعلی ما باید دلایلی مربوط به امروز و اکنون نظیر «الگوهای فکری مشکلآفرین»، «باورها و عقاید نامعقول و غیرسازنده»، «افکار و تصورات خودتخریبگر»، «خودبیانیهای منفی و محدودکننده» و «انتظارات و تصورات پیشبین، خودمحققساز و پریشانکننده» را پاسخگو دانست که همگی از رفتار عادتشده منتج میشوند. اینها عواملی هستند که اضطراب و افکار پریشانکننده و خطاهای رفتاری را در ما تحکیم میبخشند. فرد باید خطای فکری خود و اسنادهای خطاگونه خود را رها کند. در افکار، نگرشها و انتظارات خود بهگونهای نو و تازه جهتگیری کند. رفتار اشتباه خود را با طرز رفتار سازنده و مبتنی بر اعتمادبهنفس جایگزین کند. آن وقت آمادگی بالا برای اضطراب و افکار پریشانساز رنگ میبازد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.