دن کیشوت

 کتاب دن کیشوت اثر سروانتس:
دن کیشوت یکی از بزرگ ترین و همچنین محبوب ترین آثار شاعر و نمایش نامه نویس و نویسنده نامدار اسپانیایی، میگل سروانتس ساآودرا است. این رمان مشهور که بعنوان یکی از بهترین آثار در ادبیات جهان شناخته می شود، از محتوایی در ژانر تخیلی بهره می برد و به راستی یکی از بهترین ها در زمان خود در این ژانر است.
این شاهکار بزرگ در دو جلد، روایت مردی را بازگو می کند که متاثر از شوالیه ها و قهرمانان کتاب ها، زرهی بر تن می کند و با شمشیر آخته به مبارزه با ظلم و حکومت مستبد حاکمان می شتابد.

آلونسو کیشانو، قهرمان داستان دن کیشوت، پنجاه سال دارد و به همراه آنتونیا، خواهرزاده اش و خدمتکار تندخویَش در روستایی زندگی می کنند. کیشانو که اهل کتاب و تفکر است، با روی آوردن به کتاب های بسیار با محوریت شوالیه هایی که در جهت اهداف و آرمان های مقدس و شرافتمندانه می جنگند، بسیار تحت تاثیر آن ها قرار می گیرد و مطالعه خود را در این زمینه تا حدی گسترش می دهد که برای خرید کتاب ها زمین های خود را می فروشد و زندگی تک تک شوالیه ها را مطالعه می کند.

تاثیر این کتاب ها بر او باعث می شود خود آیین و سبک و اسلوب زندگی آن ها را سرلوحه زندگی قرار می دهد و در زمانی که دشمنی وجود ندارد به جنگ می رود.

این داستان ها آنقدر ذهن او را به خود مشغول می کنند که عقل او زایل گشته و تصورات و رویاپردازی او باعث می شود که به راستی خود را بجای یکی از شوالیه ها ببیند و خود را شکست ناپذیر بپندارد و از خانه برای نجات دنیا بیرون می رود. او توسط یک مسافرخانه دار که کیشانو را شخصی متمول می پندارد و از فقر او بی خبر است، ملقب به دن کیشوت می شود و اکنون دن کیشوت، برای آنکه دقیقا در نقش یک شوالیه قهرمان باشد، عشقی خیالی برای خود برمی گزیند و خدمتکاری نیز به اختیار می گیرد و در فضای وهم و تخیل خود، داستان های کتاب را رقم می زند.
بخش هایی از دن کیشوت:
مردم در این عصر و زمانه، سراغ دارایی و ثروت را بیش از علم و معرفت می گیرند و خری که آراسته به زر و زیور باشد بیش از اسبی که پالان بر پشتش نهاده باشند جلوه دارد.
در دنیا، کتابی به آن اندازه بد وجود ندارد
که در آن نتوان چیز خوبی یافت!
حقیقت هرچند ظریف و شکننده باشد هرگز نخواهد شکست و هم‌چون روغن که همواره روی آب شناور است بر بالای دروغ شنا خواهد کرد.
منظور و هدف من این بوده است که آداب و رسوم مرده پهلوانان سرگردان را احیا کنم و روزهای متمادی است که در یک جا می‌لغزم و در جای دیگر می‌افتم و قدری آن سوتر باز برمی‌خیزم و به همین طریق تاکنون توانسته‌ام قسمت اعظم آمال و آرزوهای خود را از طریق کمک به بیوگان و حمایت از دوشیزگان و دستگیری از ضغیران و یتیمان که از وظایف و تکالیف خاص پهلوانان سرگردان است برآورم.