پرنده ی اسرارآمیز

کتاب پرنده ی اسرارآمیز اثر مارتین داویس ترجمه طاهره صدیقیان

روز پنج شنبه من تا ديروقت در حال كار کردن بودم و مشغول تخليه کردن جمجمه ي یک جغد مرده بودم. بيرون از خانه ماه دسامبر بود، اما پشت ميز كارگاه، گرماي چراغ باعث شده بود انگشت هايم عرق كند. دشوارترين قسمت عمل را انجام مي دادم. آن جا كه بايد جمجمه را بسيار محتاطانه از گردن آزاد كرد، بدون اين كه به پوست آسيبي برسد. از شدت تمركز، پاك هايم برهم مي خورد، اما احساس مي كردم كارم به خوبي پيش مي رود و هنگامي كه صداي ناله تلفن را از پشت كارگاه شنيدم تصميم گرفتم توجهي به آن نكنم.