هری پاتر و شاهزاده دورگه

کتاب هری پاتر و شاهزاده دورگه نوشته جی کی رولینگ ترجمه ویدا اسلامیه

دو جلدي نزديك نيمه شب بود و نخست وزيردر دفتر كار خود تنها نشسته بود و يادداشت بلندي را كه در فكرش پرورانده بود را بدون اينكه بداند چه معني مي تواند داشته باشد مي خواند . او منتظر تلفني از رئيس جمهور كشوري دور دست بود ، و به اين مي انديشيد كه كي مرد بيچاره با او تماس خواهد گرفت . سعي مي كرد كه خاطرات نامطبوعي كه هفته اخير را براي او هفته اي سخت كرده بود از سرش بيرون كند چون ديگر جايي براي چيز ديگري در مغزاو وجود نداشت . هرچه بيشتر درمورد برگه اي كه در زير يادداشت خويش قرار داشت دقت مي كرد واضح تر مي توانست صورت يكي از مخالفان سياسي خود را در آن ببيند . اين روز ها اين مخالف بخصوص، زياد در روزنامه ها ديده مي شد . نگراني هاي نخست وزير تنها به اين ختم نميشد كه اين اتفاق هاي وحشتناك در اين هفته به وقوع پيوسته است بلكه اشكال در اين بود كه همه فكر مي كردند دولت در اين مسئله مقصر است .