لحظه عاشق شدن
کتاب لحظه عاشق شدن نوشته ثریا منصور بیگی
ارسال سریع
با پست پیشتاز
پشتیبانی ۲۴ ساعته
و ۷ روز هفته
تضمین کیفیت
و تضمین اصالت
رضایت مشتریان
افتخار ماست
قیمت محصول
100,000 تومان
کتاب لحظه عاشق شدن نوشته ثریا منصور بیگی
آرزو دارم شبی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را تلخی برخوردهای سرد را میرسد روزی که بی من لحظه ها را سرکنی میرسد روزی که مرگ عشق را باور کنی میرسد روزی که شبها در کنار عکس من نامه های کهنه ام را مو به مو ازبر کنی . . . وارد سالن دانشکده شدم،کسی داخل سالن نبود.نگاهی به ساعتم انداختم،پنج دقیقه از وقت کلاسم گذشته بود.با سرعت از پله ها بالا می رفتم که یه پله مونده بود به آخر،احساس کردم با کسی برخورد کردم. برگه ها از دستم روی زمین رها شد.با حالتی عصبانی به بالا نگاه کردم،قلبم به شدت به تپش افتاد،زبونم بند اومد.ابروهای خوش فرم و چشم های سیاه نیمه خمارش چهره شو خشن جلوه می داد،خشن ولی فوق العاده جذاب! خم شد،برگه ها رو از روی زمین جمع کرد.اونا رو به من داد و با لبخندی که بر لب داشت نگاهی بهم انداخت و گفت: ببخشید خانوم،سرم پایین بود،داشتم ساعت مچیمو تنظیم می کردم،به خاطر همین متوجه شما نشدم. برگه ها رو ازش گرفتم و گفتم:مهم نیست،خودتونو ناراحت نکنید. اولین بار بود که برق یه نگاه تا این حد به دلم می نشست!اولین بار بود که از نگاه کردن به چشمای یه مرد غریبه قلبم به تپشدر می اومد.تا حالا توی دانشکده ندیده بودمش.یعنی از دانشجوای همین دانشکده اس؟ نمی دونم،شایدم یکی از استادای دانشکده فنی باشه.همینطور افکار و سوالات جورواجور به مغزم هجوم می اوردن.یه دفعه به خودم اومدم.حسابی دیرم شده بود.به سرعت خودمو به کلاس رسوندم.در کلاسباز بود،چند ضربه به در زدم.استاد که در حال مطالعه صفحه ای از کتاب بود،با اون موهای جو گندمی و چهره همیشه عبوسش نگاهی از زیر عینکش به من انداخت و گفت: خانم راد،لطفا دفعه دیگه با تاخیر وارد کلاس نشید.روی صندلی کنار دوستم مینا نشستم.مینا آهسته توی گوشم گفت:چرا اینقدر دیر اومدی؟
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.