غرور بالاتر از عشق

کتاب غرور بالاتر از عشق نوشته نسرین قدیری (کافی)

در يكي از شبهاي سرد زمستان ، كه زمين از برف سفيد پوش شده و آسمان ابري و گرفته بود ، در يكي از بيمارستان هاي تهران ، در ساعت دو بامداد ، اتفاقي مي افتد . اتفاقي كه پيامد آن بعد از سالهاي دور ، خود را نشان مي دهد و آشكار مي شود . آن شب در بخش زنان و زايمان هفت نوزاد جديد پاي به عرصه وجود گذاشتند . سه دختر و چهار پسر . مادرها تقريباً در يك ردۀ سني بودند ، فقط يكي از آنها چند سالي بزرگتر از بقيه و يك نفر چند سالي كوچكتر از ديگر مادرها بود . پرستار بخش كه تا صبح نوبت كشيك او بود ، زني جوان حدوداً سي ساله به اسم خانم فرزانه اتابكي بود . او در آن شب به خصوص ، به صداي فرياد دختري كه مسئول اتاق نوزادان بود ، خودش را به آنجا مي رساند و در نهايت تأسف متوجه مي شود كه يكي از نوزادان دختر ، از دست رفته است . فرزانه هنگامي كه متوجه مي شود كه كدام نوزاد از بين رفته ، دنيا در برابرش تيره و تار مي گردد . در يك لحظه تصميمي مي گيرد و آن را بدون لحظه اي درنگ به مرحله عمل در مي آورد . او دستبند نوزاد مرده را به سرعت با نوزاد دختر ديگري كه او هم از نظرش ناشناس نبود ، عوض مي كند و با عجله مي رود تا دكتر كشيك را خبر كند .