شب و قلندر

کتاب شب و قلندر نوشته منیژه آرمین

رمان «شب و قلندر» كه براساس مستندات تاريخي به نگارش درآمده، به رويدادهاي تاريخ معاصر ايران از اواخر مشروطيت تا آغاز سلطنت رضاشاه در قالب موقعيت‌هاي داستاني مي‌پردازد. داستان «شب و قلندر»، ماجراي افراسياب، سركرده چهل دزدي است كه در سرخ كوه پناه گرفته اند و كاروانيان را تاراج مي كنند. تحول و سرگشتگي افراسياب، اساس اين رمان را در بر گرفته است. نگارنده با تبعيت از ساختار رمان رشد و كمال، بالندگي و استحاله افراسياب را بيان مي كند. داستان اين رمان از جايي شروع مي شود كه افراسياب در يك غارت، قاليچه اي در ميان بارِ مسافران مي يابد و فقط اوست كه از بين ديگر دزدان صدايي شبيه لالايي مادران در سياه چادرها را از درون قاليچه مي شنود كه با صداي بادِ صحرا آميخته شده است. سپس ناگهان تصوير زن روي قاليچه زنده شده و زن از ميان قالي بيرون مي آيد. افراسياب پس از سال ها راهزني، با ديدن زن درون قاليچه دچار كابوس شده و همراه قالي و بي خبر، از راهزنان جدا شده و در جستجوي حقيقت و يافتن جايي كه فكر مي كند صداي درون قاليچه مربوط به آنجاست به راه مي افتد و از خود مي پرسد: «من كيستم؟»…