سرنوشت یک زن

کتاب سرنوشت یک زن اثر آرتور هیلی ترجمه محمد حسین سروری

کلیدی ترین شخصيت اين کتاب رمان دختر جواني است به نام سليا , كه واسه شركت‌هاي دارويي به كار بازاريابي مشغول است .سليا به سبب خودباوري، اعتماد به نفس و با كنار نهادن تمام موانعي كه پيش رو دارد به بالاترين مقام داروسازي شركت مي‌رسد . شخصيت فرعي داستان نيز معلمي پاكباخته است كه به خاطر علاقه وافر به شغل معلمي ساعت‌ها در گوشه آزمايشگاه به كار تحقيقاتي خويش ادامه مي‌دهد و بدين ترتيب اين رمان با بن مايه “روان‌شناسي اراده زن” شكل مي‌گيرد . در قسمت درجه يك هواپيماي بوئينگ ۷۴۷كه نيم ساعت قبل لندن را ترك كرده بود دكتر جردن دست زنش را در دست گرفت و به او گفت : نگران نباش شايد اتفاقي نيفتد و چيزي نباشد. زنش جمله او را اصلاح كرد و گفت : حتما اتفاقي خواهد افتاد…