دلباخته

کتاب دلباخته نوشته جین آستین ترجمه عباس کرمی فر

انگلستان، اواخر قرن هجدهم. مرد ثروتمندي به نام آقاي دشوود كه در آستانه مرگ قرار دارد، تمامي ملك و املاكش را به پسر ارشد خود، جان كه از همسر اولش است مي دهد، اما در مقابل از او مي خواهد كه مراقب دخترانش، الينور, ماريان و مارگارت نوجوان كه از همسر دوم او هستند، باشد و مخارج آنها را بطور كامل بپردازد. پس از مرگ پدر، جان كه تحت سلطه همسرش فاني دارد، از قولي كه به پدر داده سر باز مي زند و حال دختران دشوود به همراه مادرشان مجبورند كه از عمارت اشرافي “پارك ساكس” كه اكنون متعلق به جان است، بروند و به فكر جايي، البته محقرتر براي ادامه زندگي باشند. در اين هنگام يكي از برادران فاني به نام ادوارد پا به عمارت “پارك ساكس” مي گذارد. ادوارد كه بر خلاف خواهرش، جواني مودب و خوش قلب است، بلافاصله با خانواده دشوود رابطه صميمي پيدا مي كند و بتدريج احساس عاشقانه اي ميان او و الينور پديد مي آيد.