خون اجنبی

کتاب خون اجنبی نوشته میخائیل شولوخف

و چند داستان ديگر خون اجنبي مجموعه داستان‌هاي كوتاهي است از تجارب مبارزات خود شولوخوف، قزاق‌هاي ساحل رودخانه دن، تاثير انقلاب اكتبر روسيه، جنگ داخلي و تاثير جنگ جهاني دوم در شيوه زندگي آنان. زبان شولوخوف در بيان اين داستان‌ها زباني شاعرانه و زيبا است. آخرين داستان كتاب با نام «خون اجنبي» داستان پيرمرد قزاقي است كه تنها فرزند خويش را در جنگ با «نيروهاي سرخ» از دست داده و اكنون چندي است كه در اوج غم و نااميدي روزگار مي‌گذراند. اما شبي در هجوم دوباره ارتش سرخ، درگيري شديدي بين مردم روستا و مخاصمان درگرفته و جواني كه به شدت زخمي شده به پيرمرد پناه مي‌برد. كشاورز پير با وجود آن‌كه مي‌داند جوان از اعضاي ارتش است، به پرستاري شبانه‌روزي از وي پرداخته و تمام تلاش خود را در زنده نگه داشتن وي به كار مي‌گيرد. چنده ماه بعد جوان، نيروي خود را بازيافته و مدتي را نيز با ناجي خويش مي‌گذراند. در اين ميان پيرمرد او را مانند فرزند از دست دادة خود پنداشته و تمام مهر و محبت پدري را نثارش مي‌كند و هنگامي كه جوان تصميم به عزيمت مي‌گيرد، قلب وي به شدت و بيش از زمان از دست دادن پسرش مي‌شكند و به تلخي مي‌گريد.