ایلگار دخترم
کتاب ایلگار دخترم نوشته فهیمه پوریا
ارسال سریع
با پست پیشتاز
پشتیبانی ۲۴ ساعته
و ۷ روز هفته
تضمین کیفیت
و تضمین اصالت
رضایت مشتریان
افتخار ماست
قیمت محصول
100,000 تومان
کتاب ایلگار دخترم نوشته فهیمه پوریا
– الو ، امیر علی ، سلام. – به سام علیک. چه طوری داش رضا ؟ – قربونت ، تو چه طوری ؟ – توپ ، چاکریم. – ما بیشتر. حالت خوبه ؟ حاجی و حاج خانم چطورن؟ – همه خوبن، تو خوبی ؟ – ممنون. چه خبر خوش می گذره ؟ – خبرا دست شماست. ای ، بد نمی گذره ، جات خیلی خالیه. – دوستان به جای ما. – جدی می گم، جات خیلی خالیه. – چطور مگه ؟ – امیرعلی پوزخندی زد و گفت : – حاج بابات داره دومادت می کنه. – نه ! – نه چیه پسر ، حرفاشونم زدن ، می گم که جات خالیه. – کی ، مائده؟ – آره. – امیر علی تو رو به ارواح خاک امیر محمد راستش رو بگو ، واقعا؟ – آره به مرگ خودم. …حاج رسول که عاشق این زن مهربان وصبور بود و طاقت اشکهایش را اصلا نداشت با لحن ملایم و ارامی گفت: پاشو اعظم، باید یه سر بریم خونه خواهرت. اعظم خانم که سعی می کرد جلوی ریزش بی امان اشکهایش را برگیرد،گفت: حاجی، حالا باشه واسه بعد ،چه عجله ای داری؟ما تازه ازاونجا اومدیم . نه ،یه دقیقه ام نباید معطل کنیم .شکر خدا هنوز کسی خبر دار نشده، تاجایی درز نکرده، باید بریم و نامزدی رو بهم بزنیم.دلم نمی خواد بخاطر اشتباه و نادونی من ،اسم مائده سر زبونا بیفته. چند ساعت پیش با چه شوق و ذوقی واسه اش عیدی بردیم و حالا باید… حالا باید با گردن کج بریم. حاجی، لابد خواست خداست دیگه، کاش به امیر رضا اونجوری نمی گفتی ،بچه ام دق می کنه تو غربت. من قبول دارم که اشتباه کردم ولی امیر رضام اشتباه کرده…اعظم،خودت می دونی چقدر خاطر تو می خوام ولی دیگه اسم امیررضا رو تو خونه نشنوم، باشه؟ گریه حاج خانم شدیدتر شد وگفت: حاجی ارواح… حاج رسول لرزان از خشم فریاد زد: باشه؟ چشم،چشم. تو حرص نخور، هر کاری بگی می کنم . واسه قلبت ضرر داره حاجی. حاجی مرد. کمرم شکست اعظم ، ابروم رفت.خدا منو ببخشه که بچه یتیم بی پدر رو امیدوارکردم و حالا… بریم اعظم ،بریم …….
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.